«دم به دم در تو خزان است و بهار»
( 2972)پس مجاهد را زمانی بسط دل |
|
یک زمانی قبض و درد و غش و غل |
( 2973)زانکه این آب و گلی کابدان ماست |
|
منکر و دزد ضیای جانهاست |
( 2974)حق تعالی گرم و سرد و رنج و درد |
|
بر تن ما مینهد ای شیرمرد |
( 2975)خوف و جوع و نقص اموال و بدن |
|
جمله بهر نقد جان ظاهر شدن |
( 2976)این وعید و وعدهها انگیخته است |
|
بهر این نیک و بدى کآمیخته است |
( 2977)چونکه حق و باطلی آمیختند |
|
نقد و قلب اندر حرمدان ریختند |
( 2978)پس محک میبایدش بگزیدهای |
|
در حقایق امتحانها دیدهای |
( 2979)تا شود فاروق این تزویرها |
|
تا بود دستور این تدبیرها |
مجاهد: کسی است که با نفس به جهاد برمیخیزد و تقوا پیش میگیرد؛ در راه حق استقامت میکند و در پایان راه به کشف اسرار و درک حقایق عالم غیب، نائل میشود:«وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»:و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههاى خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است.[1]
بسط دل: گشودگی خاطر مرد حق است که در اثر لطف شحنهْ کبریا دست میدهد و همراه با شادی شوق دیدار یاران است و مرد حق، در این حال زبان میگشاید و آنچه را در مییابد با یاران میگوید.
هجویرى گوید: «بسط عبارت است از بسط قلوب اندر حالت کشف، و قبض عبارت است از قبض آن در حالت حجاب. و این هر دو از حق است بىتکلّف بنده. و قبض اندر روزگار عارفان چون خوف باشد اندر روزگار مریدان و بسط اندر روزگار عارفان چون رجا باشد اندر روزگار مریدان... و از مشایخ گروهى بر آنند که رتبت قبض رفیعتر است از رتبت بسط.»[2] قشیرى گوید: «قبض و بسط دو حالتاند که پس از ترقى بندهْ سالک از حالت خوف و رجا بدو دست دهد و از جمله فرقها میان قبض و بسط و خوف و رجا این است که خوف و رجا نسبت به آینده است و قبض و بسط نسبت به حال.»[3]
قبض: حالت مقابل بسط است که در سالک، شوق و وجدی نیست و خوف قهر بر درون او غلبه دارد و درد، درون او را میآزارد و این حالت قبض، میتواند نتیجهْ آمیختگی به دلبستگیهای مادی و غل و غش نفس باشد.
خوف و جوع: برگرفته است از آیه «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَنْفُسِ وَ اَلثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ اَلصَّابِرِینَ: و هر آینه شما را مىآزماییم به اندکى از بیم و گرسنگى و کاهش در داراییها و جانها و محصولها، و مژده ده شکیبایان را.»[4]
سخن از جلوههای بهار و خزان معنوی و چالشهای روحی در زندگی انسان سالک است. مولانا پس از توصیف تحولات طبیعت، به عنوان یک آزمایش الهی, میخواهد سخن را به درون انسان بکشاند و در درون انسان هم خزان و بهاری را نشان دهد: اگر لطف حق شامل انسان شود، در درون او، بهاران میآفریند و اگر دزد خفی یا نفس شایستهْ قهر الهی باشد، زمستان بر او فرود میآید و از نظر معنوی و درونی، او را چارمیخ میکند و حالتی میان لطف و قهر نیز وجود دارد که بنده را تهدید به قهر میکند و این خزان درون انسان است. «دم به دم در تو خزان است و بهار»
او میگوید: مسائل و گرفتاریهای زندگی آزمایش حق است که ما را مثل یک سنگ معدنی ذوب میکند و نقد جان را از میان این چالشها ظاهر میکند:« لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ أَذًى کَثِیرًا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ»: به یقین (همه شما) در اموال و جانهاى خود، آزمایش مىشوید! و از کسانى که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانى) داده شده [= یهود]، و (همچنین) از مشرکان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهید شنید! و اگر استقامت کنید و تقوا پیشه سازید، (شایستهتر است؛ زیرا) این از کارهاى مهم و قابل اطمینان است [5]. مولانا مجموعهْ نیکی و بدی را به سکههای خالص و ناخالصی تشبیه میکند که باهم در یک کیسه ریخته باشند. او می گوید: همواره مردان راه حق ریا و تظاهر را در مریدان میبیند ، ومقام اجرایی و کارگزار آن کارهایی هستند که باید در هدایت مریدان صورت پذیرد.
( 2980)شیر ده ای مادر موسی ورا |
|
واندر آب افکن میندیش از بلا |
( 2981)هر که در روز الست آن شیر خورد |
|
همچو موسی شیر را تمییز کرد |
( 2982)گر تو بر تمییز طفلت مولعی |
|
این زمان یا ام موسی ارضعی |
( 2983)تا ببیند طعم شیر مادرش |
|
تا فرو ناید بدایه بد سرش |
شیر ده اى مادر موسى: برگرفته است از آیه «وَ أَوْحَیْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی اَلْیَمِّ وَ لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ اَلْمُرْسَلِینَ: و وحى فرستادیم مادر موسى را که او را شیر ده و چون بر او ترسیدى او را در دریا افکن و مترس و اندوهگین مباش. ما او را به تو باز مىگردانیم و از جمله پیمبرانش مىکنیم.»[6]
روزِ الست: روزى که خدا بر پروردگارى خویش از جانهاى فرزندان آدم پیمان گرفت.
همچو موسى شیر را تمییز کردن: اشاره است بدان چه در تفسیر آیه « وَ حَرَّمْنا عَلَیْهِ اَلْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ: پستان همه شیر دهندگان را از پیش بر او حرام کردیم.»[7] آمده است. موسى (ع) از پستان دایگان شیر نخورد تا آن که مادر او را آوردند و پستان در دهان او گذاشت.
مولَع: آزمند، حریص.
یا اُمَّ مُوسى اَرضِعى: اى مادر موسى او را شیر ده. برگرفته است از آیه «وَ أَوْحَیْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِیهِ.»
مولانا برای نمونهْ تحولات انسان و تمییز دادن مسائل معرفتی و شناخت حق، موسی را مثال میزند. در این ابیات، موسی بندهای است که استعداد هدایت و درک اسرار حق را دارد و مرشد او، حالتی چون مادر موسی دارد که مطابق قرآن، به اشارهْ حق، فرزند را در سبدی نهاد و بر رود نیل رها کرد و آب، سبد را به سرای فرعون برد و فرعونیان که در پی دایهای بودند، مادر موسی را به عنوان دایه به بارگاه بردند.
مولانا میگوید: بندهای که از ازل با حق پیوندی داشته است، مانند موسی، از دایهْ دیگر شیر نمیخورد و به مادر موسی میگوید: ای مادر موسی! اگر بسیار مشتاقی که تمییز کودکت را ببینی، او را شیر بده که او از دایه بد شیر نمینوشد.
[1] - عنکبوت،ایه69
[2] - (کشف المحجوب، ص 489)
[3] - (تلخیص و ترجمه از رساله قشیریه، ص 35)
[4] - (سوره بقره،آیه 155)
[5] - آل عمران،ایه186
[6] - (سوره قصص،آیه 7)
[7] - (سوره قصص،ایه 12)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |